کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره...

یک ساعت تمام ، بدون آنکه یک کلام حرف بزنم به رویش نگاه کردم
 فریاد کشید : آخر خفه شدم ! چرا حرف نمی زنی ؟
 گفتم : نشنیدی ؟ .... برو 

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ب.ظ http://adamaka.blogsky.com

سلام

این ترانه ی ابی معرکه ست.

متن زیر هم فکر کنم از کارو باشه.
وبلاگ خوبی داری.
من که خوشم اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد